محل تبلیغات شما

کمتر از 15 ساعت دیگه به سوی سرزمین عشق

امشب موقع خداحافظی با مامانم انگار یه بغضی میرفت که شکسته بشهحتی رفتترام با کیان.

به همه شوخی و جدی گفتم دعا کنین برنگردم

اما امشب که با کیان بازی می کردم.یا وقتی تو ماشین اومد بغلم.یا الان که به خاطر این که پیش من بخوابه و چون سرماخوردم همسر نزاشت و کلی گریه کرددلم عمیقه یجوریه.غریبهبغض داره

مادرشوهرم پشت تلفن گفت نیا

نیا به دلم اومد.اونا حق رو به خودشون میدن.اما من کجای این زندگی ایستادم.

بگذریم.گفت بچه دلتنگ نمیشه؟ چی بگم؟؟ واقعا خودمم تو جوابش حیرونم.پسرم رفتاراش شده مث باباش.زیاد مامان و دوس نداره.اما شاید 78 روز بگذره .به خاطر عادت و نیاز.دلتنگ بشه.نمی دونم

خدا بزرگه

وقتی از الان به غریبی فردا نگاه می کنم دلم انگار زیر و رو میشه.میدونم که خودم میدونم چمه.

میگن 

حدیث داریم وقتی روزگار و اهل روزگار به طرفتون هجوم آوردند، به طرف #حسین علیه السلام فرار کنید (ففرّوا الی الحسین

آنلاین...دوتیک...سکوت...

کرب و بلا...حس تنهایی نداشتم....

من امروز عازمم.....کرب و بلا...

دلم ,دلتنگ ,کیان ,رو ,خاطر ,میدونم ,با کیان ,به خاطر ,به طرف ,دلم انگار ,انگار زیر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فصل پیمان و ضوابط